سنت های نمایشی ؛ آیینه ای از میراث فرهنگی
به گزارش مجله باهام، نمایش های سنتی و آیینی با شاخه های مختلف آن همگی از میراث فرهنگی کشورمان در زمینه هنر تئاتر محسوب می شوند. رویکرد نمایشنامه نویسان و کارگردانان تئاتر معاصر کشورمان به سنت ها و آیین های نمایشی، از مهم ترین رویکردهای ارزشمندی است که تعدادی از هنرمندان نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر به آن توجه جدی نشان داده اند و ضمن این توجه، تئاتر کشورمان را به سوی تئاتر ملی سوق داده اند. تلاش ها و تلاش های این نمایشنامه نویسان و کارگردانان برای رسیدن به
سنت های نمایشی ؛ آیینه ای از میراث فرهنگی
نمایش های سنتی و آیینی با شاخه های مختلف آن همگی از میراث فرهنگی کشورمان در زمینه هنر تئاتر محسوب می شوند. رویکرد نمایشنامه نویسان و کارگردانان تئاتر معاصر کشورمان به سنت ها و آیین های نمایشی، از مهم ترین رویکردهای ارزشمندی است که تعدادی از هنرمندان نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر به آن توجه جدی نشان داده اند و ضمن این توجه، تئاتر کشورمان را به سوی تئاتر ملی سوق داده اند. تلاش ها و تلاش های این نمایشنامه نویسان و کارگردانان برای رسیدن به تئاتر ملی که با توجه به پیشینه و سابقه سنت های تئاتری مان و نیز برخاسته از آیین های نمایشی مان به دست آمده است، تلاش هایی نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد و هیچ سخنی از آنها به میان نیاورد. اگر بخواهیم تاثیر رویکرد این نمایشنامه نویسان را در آثار آنها جست و جو و بررسی کنیم ابتدا باید از آنها به طور مختصر سخن بیاوریم که این شکل های نمایشی واجد ویژگی ها و ارزش هایی است که همچنان می توان از آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم بهره ها برد. به این ترتیب هم به غنای نمایش های معاصر ایرانی می توانیم بیفزاییم و هم به نوعی حافظ سنت های نمایشی خودمان باشیم که از میراث های ارزشمند دوره معاصر محسوب می شود. اکنون این سنت ها و آیین های نمایشی را به شکل مختصر و کوتاهی یادآور می شویم.
1 - مناقب خوانی: این شکل نمایشی شامل نقل هایی بود که در مدح علی(ع) و ائمه اطهار که به رشادت ها، پهلوانی ها، جنگاوری ها و پاکی و قداست آنان می پرداخت. بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران به اندازه تحقیق در خصوص این نوع نمایش ها سخن به میان آورده است. او در کتاب خود مناقب خوان این را این گونه معنی کرده است: نقالی که کرامات و معجزات و غزوات خاندان پیامبر را در قالب حماسه های مذهبی برای مستمعین نقل می کرد(1) که به آن مناقبی می گویند. در واقع مناقب خوانی گونه ای از نقالی بوده است که نقال حماسه های مذهبی را وصف و روایت می کرده است.
2 - فضایل خوانی: گونه دیگری از نقالی به فضایل خوانی معروفیت دارد. در این نوع نقل، گروهی از هنرمندان نقال اهل سنت ایرانی نیز داستان هایی در را در خصوص فضایل و مکارم خلفای راشدین را - که جوابگوی اعتراض شیعیان بود، احتمالا با تقلید از مناقب خوانان نمایش می دادند.(2)
3 - حمله خوانی: نوع دیگری از اشکال نقالی است که از دوره حکومت صفویان پدید آمد و در دوره قاجاریه به تکامل رسید. در این نوع نقل، نقال داستان خود را براساس حماسه های تاریخی ایرانی، اسلامی و مذهبی و نیز داستان های حماسی تخیلی روایت و نقل می کرده است.
4 - روضه خوانی: این نوع نقالی که شاید نمایش های تک نفره مذهبی هم به حساب آید، از دوره ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری (سال 908 ه.ق) پدید آمد که در آن نقال از وقایع کربلا، مصایب، رنج ها، آلام و دردها و غم ها و شهادت حضرت امام حسین(ع) و یاران سخن می گوید و در این باره داستان سرایی می کند. بیضایی در کتاب نمایش در ایران روضه خوانان را به دو گروه تقسیم می کند: 1- واعظین که اندرزگویی و نصیحت پردازی می کردند 2- ذاکرین که مصیبت گویی می کردند و از وقایع و حوادث مذهبی و به خصوص واقعه کربلا سخن به میان می آورند. اساس کار این روضه خوانان مبتنی بر بیان و کلام بود. بیضایی در همان کتاب روضه خوان را این گونه معنی می کند: یک نقال مذهبی که ماجراهای کربلا را در برابر جمع نقل می کند.(3)
5 - پرده خوانی و صورت خوانی: شکل دیگری از نقالی براساس داستان و پرده نقاشی شده درباره همان داستان است. در پرده خوانی، پرده دار، نقال نقاشی های مذهبی و حماسی پرده، در گوشه ای یا میدانی پرده را که چون طومار بسته ای بود، باز می کرد و می آویخت و در مقابل دیدگان تماشاگران، داستان (آن) را نقل می کرد و آهسته و کم کم پرده را باز نمود و رخدادهای نقاشی شده را با صدای گیرا و آهنگ دار و با آب و تاب و هیجان تعریف می کرد.(4) با این همه بیضایی در خاتمه کتاب نمایش در ایران پرده دار را این گونه معنی کرده است: کسی که نقش های مذهبی پرده را برای مردم نقل می کرد و در برابر پولی مستاند.(5) که شمایل گردان هم به آن نام می نهند اما درباره شمایل، شمایل گردان و شمایل گردانی این گونه شرح می دهد: شمایل: تصاویر ماجراهای مذهبی که بر یک پرده نقش شده بود و برای نقل به کار می رفت = پرده. شمایل گردان: نقال دوره گردی که با پرده شمایل هایش در هر کجا که جمعیتی می یافت به شرح قصه های شمایل ها می پرداخت، در برابر مختصر پولی که پرداختنش بسته به همت تماشاگران بود = پرده دار. شمایل گردانی: کارگرداندن تصاویر مذهبی منقوش بر یک پرده و نقل داستان های آن = پرده داری. (6)
در گونه دیگری از نمایش های سنتی تعزیه، نقالی نیز به کار می رفته است. بیضایی در همان کتاب خود این گونه نقالی را نقالی مذهبی و حماسی نام نهاده است. او درباره نقالی مذهبی چنین می نویسد: بیان غمناک آوازی در دستگاه های معین موسیقی ایرانی که مظلوم خوانان به کار می برند، بازمانده نقالی مذهبی است. (7) و درباره نقالی حماسی می گوید: بیان غلو شده، پرتحرک و پرطمطراق که اشقیا به کار می برند، بازمانده نقالی حماسی است. (8)
نوع دیگری از نمایش سنتی ما معرکه گیری است که اکنون رو به نابودی است و به نظر می رسد می توان بر حسب ضرورت نمایش و توجه به این نوع نمایش سنتی نمایش معاصر بهره گرفت. در معرکه گیری که معرکه گیر یا مرشد در فضایی باز می ایستد و تماشاگران به شکل دایره به دور او می ایستند و سخن های معرکه گیر و نمایش های او را به همراه بچه مرشد می شوند و می بینند. معرکه گیر در معرکه خود از پهلوانی، جوانمردی و دوستی سخن می گوید. در معرکه گیری، مرشد یا معرکه گیر مساله ای را در مقابل تماشاگران خود مطرح می کند و با بچه مرشد بحث می کند و داستان خود را راجع به آن موضوع به خاتمه می رساند و خاتمه از آن پند اخلاقی به تماشاگران می دهد. در معرکه گیری، معرکه گیر یا مرشد از زنجیر، سینی، چوب، وزنه، ریسمان و سنگ و چوبدستی استفاده می کند و با کلام رسا و گاه موزون به کمک اسباب و وسایل و به همراه حرکات اندامش داستان خویش را روایت می کند و نشان می دهد که در این میان بچه مرشد او را همراهی می کند. از نمایشنامه نویسان معاصر کشور که به این گونه نمایش سنتی توجه کرده اند و از آن بهره گرفته اند می توان به علی نصیریان در نمایشنامه افعی طلایی و داوود میرباقری در نمایشنامه معرکه در معرکه اشاره کرد.
خیمه شب بازی شکلی دیگر از نمایش سنتی و میراث فرهنگی ما محسوب می شود که هنوز می توان آن را در جشنواره نمایش های سنتی - آیینی کشورمان مشاهده کرد. این نوع نمایش سنتی که شیوه ای در نمایش عروسکی ما محسوب می شود که بیضایی درباره این نوع نمایش عروسی معتقد است: مهم ترین بازی عروسکی در عهد صفویه شاه سلیم بوده است که رفته رفته تکامل یافته و در دوره قاجار یکی از نمایش های مطرح و مهم خیمه شب بازی شده است. در این نوع نمایش خود عروسک ها نه سایه آنها بر روی صحنه یا خیمه ظاهر می شدند. عروسک ها به دو نوع نخی و دستی یا دستکشی تقسیم می شدند. در این نوع نمایش عروسکی استاد و شاگردش که عروسک ها را حرکت می دادند و به جای آنها حرف می زدند و آواز می خواندند. مرشد یا نوازنده که ضرب، تار یا کمانچه می زد، جلوی صحنه می نشست، می گفت و می خواند و با عروسک ها گفت و گو می کرد و سیر و پیشرفت داستان هم براساس قراردادهایی بود که قبلا بین مرشد و استاد گذاشته شده بود. از نمایشنامه نویسان و کارگردانان معاصر کشورمان که از این نوع نمایش عروسکی سنتی در نمایش های خود بهره گرفتند و به نوعی حافظ میراث و پیشینه سنت های نمایشی و فرهنگی شدند می توان به بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، عباس جوانمرد، زنده یاد کامبیز صمیمی و کوروش نریمانی اشاره کرد. بهرام بیضایی نمایشنامه غروب در دکمک غریب و نمایشنامه ماه پنهان را بر این اساس نوشته است و عباس جوانمرد این دو را در گروه هنر ملی به صحنه برده است. نمایشنامه چشم در برابر چشم نوشته غلامحسین ساعدی و کارگردانی کامبیز صمیمی مفخم و شب های آوینیون نوشته و کارگردانی کوروش نریمانی از آثار دیگری است که بر پایه نمایش عروسکی خیمه شب بازی نوشته و کارگردانی شده است. از تلاش های دیگری که درباره این نوع نمایش شده می توان به برگزاری جشنواره خیمه شب بازی به مدت یک هفته در دانشگاه تهران در سال 1353 اشاره کرد. به نظر می رسد برای حفظ ارزش های نمایش های سنتی همچون معرکه گیری، نقالی خیمه شب بازی می توان ضمن راه اندازی واحدهای درسی در دانشکده های تئاتری، سالن ها و جشنواره های ویژه تئاتری را در نظر گرفت که این سالن ها و جشنواره ها براساس نمایش های معرکه گیری، نقالی وخیمه شب بازی نمایش های خود را به اجرا در آورند. هر چند که اکنون سالنی ویژه نمایش های سنتی به نام تالار سنگلج در نظر گرفته شده است. اما این کافی نیست؛ زیرا اغلب نمایش هایی که در این سالن به روی صحنه می فرایند براساس نمایش سنتی تقلید یا تخت حوضی است که اجرا می شوند. در نوشتار بعدی، در خصوص نمایش های تقلید و تعزیه این بحث را پی خواهم گرفت و تلاش خواهم کرد دو شکل نمایش سنتی مهمان را که شاید ارزشمندترین شکل های نمایشی ما در میراث فرهنگی محسوب می شوند را به گونه مختصر بررسی کنم و از انعکاس آن در نمایش های معاصر ایرانی سخن به میان آورم.
پی نوشت :
1 - نمایش در ایران نوشته بهرام بیضایی / انتشارات روشنگران و مطالعات زنان - چاپ دوم
2 - فصلنامه هنر شماره 39 - دوره نو صفحه 66
3 - نمایش در ایران
4 ، 5 ، 6 ، 7 ، 8 و 9 - همان
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
منبع: راسخون