چه کسی ترامپ را وارد جنگ تجاری با چین کرد؟ - مجله باهام

با تور چین سفری فراموش نشدنی را تجربه کنید.

ترجمه متن کامل مقاله در ادامه آمده است.

اصل شروع جنگ آسان تر از انتها دادن به آن است، اصلی بدیهی است. رئیس جمهور دونالد ترامپ اکنون خود را در شرایط بسیار سخت می بیند. وعده وی مبنی بر افزایش تعرفه بر کالاهای چینی به ارزش 300 میلیارد دلار در ماه سپتامبر، خصومت با پکن را بیشتر نموده است. چین با کاهش ارزش یوان این اقدام امریکا را تلافی می نماید و به خریداران دولتی دستور می دهد به واردات محصولات کشاورزی از ایالات متحده امریکا پایان دهند.حال سوال اینجاست که اعمال تعرفه بر کالاهای چینی چگونه به ساخت دوباره امریکای بزرگ (وعده انتخاباتی ترامپ) یاری می نماید؟

ترامپ می تواند دیوار بزرگ مقاومت چین را منفجر کند و کالاهای خود را به این کشور وارد کند اما به جای تسلط تسریع بر اوضاع، زخم ها و ضرباتی به اقتصاد امریکا وارد می نماید که بهبودی آنها سخت خواهد بود.تکیه او به تعرفه ها می تواند اقتصاد این کشور را به خطر اندازد. در واقع، انگیزه های آشکار ترامپ، احتمال تبدیل چین از یک رقیب استراتژیک به یک دشمن آشکار را زیاد می نماید.

واقعیت این است که دهه ها بعد از انتها جنگ سرد، امریکا دیگر احتیاجی به جنگ سرد جدید ندارد. تعارض مالی، چه رسد به نظامی با چین، ضد منافع ملی واقعی امریکاست.

امریکا قبلا نیز این وضعیت را در دهه 1930 تجربه نموده است. خطرات ناسیونالیسم و افزایش تعرفه ها در دهه 1930، باید درس بزرگی برای سیاستمداران این کشور باشد. در دهه 1930قانون تعرفه های اسموت هاولی که قرار بود به کشاورزان آمریکایی یاری کند، آسیب اصلی را برای آنها به همراه داشت.

متاسفانه دونالد ترامپ اشتباه پیشینیان خود را بار دیگر تکرار می نماید. نوآوری او تحمیل تعرفه ها درست در لحظه ای است که اقتصاد آمریکا در حال پیشرفت می باشد. به نظر می رسد استراتژی ترامپ چیزی فراتر از یک باور احشایی نباشد که او می تواند متحدین و مخالفان آمریکا را با اعمال تعرفه های سنگین به تسلیم وادارد.

به نظر می رسد وی این ایده را که باید با مشاوران مالی خود و اساتید بزرگ اقتصاد مشورت کند، فراموش نموده است. او فقط با پیتر ناوارو مشاور مالی خود - فردی مرکانتلیست و نویسنده کتاب مرگ توسط چین - که به شدت ضد چین می باشد، مشورت می نماید. ناوارو تجارت با چین را یک بازی با حاصل جمع جبری صفر می داند.

باید گفت اگر کسی بتواند امریکا را به سمت رکود دنیای جدید سوق دهد، بدون شک آن فرد ناوارو خواهد بود. ایده وی که باعث تحریک ترامپ شده این است که آمریکا می تواند با مصونیت از مجازات در سراسر دنیا عمل کند. اما باید گفت که در بهترین حالت نتایج این ایده بسیار ناچیز بوده است.

ترامپ تاکنون نتوانسته است موافقت کنگره را برای تصویب معامله تجاری جدید با کانادا و مکزیک به دست آورد. وی گاهی اوقات در خصوص تجارت با ژاپن و اروپا نیز ایده های تهدیدآمیزی را مطرح می نماید.

اکنون چین با خوشحالی مشاهده می نماید که ترامپ صدمات پیاپی نه تنها به کشاورزان که بخش بزرگی از پایگاه سیاسی او را تشکیل می دهند، بلکه به کل اقتصاد امریکا وارد می نماید. با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن و دمدمی مزاج بودن سیاست های کاخ سفید، پکن ممکن است تصمیم بگیرد محصولات کشاورزی مورد احتیاج خود را به طور دائم از کشورهای دیگر از جمله روسیه، کشوری که قبلا گندم و سویاهای مورد احتیاج آن را فراهم نموده بود، وارد کند.

ترامپ بارها تصریح نموده است که چین تمایلی جهت تحمل رکود مالی نخواهد داشت و تسلیم خواهد شد، اما واقعیت این است که ترامپ غرور ملی چین را دست کم گرفته است. چین که خاطره ای طولانی از گلوله باران توسط قدرتهای امپریالیستی در قرن نوزدهم دارد، به راحتی تسلیم نخواهد شد.

ترامپ جهت توجیه سیاست هایش همچنان وانمود می نماید که چین، نه آمریکا، هزینه های تعرفه های خود را پرداخت می نماید. باید گفت که اگر او همچنان در حال خرابکاری اقتصاد باشد، زمینه را برای پیروزی حریف دموکرات خود در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آماده خواهد نمود.